سوراخ کردن گوشای نازت
دخترم آیلین جونم در تاریخ٩١.٣.١٣رفتیم خونه مامان خانم و مامان بزرگ امیر حسین گوشاتو سوراخ کرد.فدات بشم چه گریه ای میکردیبا گریه تو من و عمه معصومه هم گریه میکردیم وقتی گریه ات تموم شد لالا کردی،تا آخر شب یه ذره بیحال بودی اما فرداش خوب شدی
فردای همون روز دیدم چشمت داره اشک میاد ،بعداز ظهر که بابایی اومد رفتیم دکتر و فهمیدیم که چشمت عفونت کرده،شب روز پدر بود،بابایی کلی استرس چشمتو داشت که آقای دکتر خیالشو راحت کرد که چیزی نیست اینم از کادوی استرسی دختری برای باباییش
انشالا که دیگه از این کادوهای استرسی ندی مامان جان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی