آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

فرشته شیرین ما

قدو وزن

دخترم امروز ٨١ ومین روزتولدته،امروز با عمه محبوبه رفتیم پیش دکترت.قدت شده٦١ و وزنت شده ٦ کیلوگرم دختر نازه خودمی عسل مامان ...
23 ارديبهشت 1391

روز تولدت

  دوشنبه 90.12.1 يكشنبه رفتيم خونه مامان خانم. از صبح تا حدودا ساعت 6بعد ازظهر.دكتر بهم گفته بودكه شام سبك بخورم و از ساعت 10شب به بعد هم هيجي نخورم. آزاده يكي از ماماناي اسفند هم يكشنبه تو بيمارستاني بود كه من قرار بود 2 شنبه برم.صبح بهم اس داد كه ني نيش به دنيا اومده و هردو سالمن.از شانس بده من يكشنبه اينترنت ما قطع بود به سارا اس دادم و خبرو دادم.بعد از ظهر كه اومديم خونه آزاده زنگ زد و برام تعريف كرد عملش چطور بوده و كلي بهم دلداري داد كه استرس نداشته باش و چيا با خودت بردار(ازش ممنونم استرسم خيلي كم شد)خلاصه ساعت 7.30 شام و كه بابایی برام سوپ درست كرده بود رو خوردم و تا 10.30 هم ميوه و چايي خوردم.همين كه يادم مي...
19 ارديبهشت 1391

گوجه سبز

آیلین نازم الان که دارم برات مینویسم تو و بابایی خوابیدید و من دارم 90 میبینم امروز بعداز ظهر بعد از این که بابایی از سرکار اومد رفتیم باغ مامان جون.با مامان جون و دایی وهاب رفتیم کاش میتونستی گوجه سبز بخوری آخه خیلی خوشمزست زندایی نعیمه هم با دایی وحید اومدن،زندایی تو دلش نی نی داره یه فرشته ناز مثل تو عزیزم 2 روزه که کمرم درد میکنه ،به خاطر همین نمیتونم زیاد تو بغلم نگهت دارم برای مامانی دعا کن که زود کمرش خوب بشه و بتونه تورو تو بغلش بگیره و تو اتاق راه ببره راستی تو خیلی دختره آرومی هستی ،بغلی هم نیستی دختر گله مامانی دیگه ،فدات بشه مامان ...
19 ارديبهشت 1391

مامان تنبل

آیلین جونم دختر نازم ،مامانت یه خورده تنبل تشریف داره باید زود تر از این حرفا برات وبلاگ درست می کردم  اما ..... الانم زیاد دیر نیست  قول میدم از این به بعد برات زود زود بنویسم فقط بدون تو و بابایی رو خیلی دوست دارم ...
18 ارديبهشت 1391